سیک و جینیزم
نگارش و تحقیق: مرحوم بابک جباری
آیین سیک در قرن پانزدهم میلادی توسط گورو نانک در منطقه پنجاب هند بنیانگذاری شد. با وجود تمرکز جغرافیایی در شمال غربی هند، بهویژه ایالت پنجاب، این آیین در کمتر از دو قرن به مناطق شمالی و جنوبی هند، از جمله جزیره سیلان، گسترش یافت. حدود ۹۵٪ از پیروان سیک هنوز در همان منطقهای زندگی میکنند که این آیین از آنجا برخاسته است.
از منظر سیاسی، آیین سیک تنها آیینی است که بهجز یهودیت، منجر به شکلگیری یک ملت مستقل شده است. نقش تاریخی این آیین بیشتر سیاسی بوده تا صرفاً مذهبی. معبد طلایی (هری مندیر صاحب) در شهر آمریتسار، مرکز معنوی سیکهاست و پس از تاج محل، یکی از دیدنیترین بناهای هند بهشمار میرود.
گورو نانک: بنیانگذار آیین سیک
گورو نانک در دهکده تالواندی (نانک آرا امروزی) در نزدیکی لاهور پاکستان به دنیا آمد. پدرش از طبقه دوم هندویی بود و برای یک ارباب مسلمان کار میکرد. نانک از کودکی علاقهای به آموزش سنتی نداشت و به جای مطالعه وداها، بر شناخت خدا از طریق رحمت الهی تأکید میکرد. او در نوجوانی زبان فارسی آموخت و پس از ازدواج، خانوادهاش را ترک کرد تا به زندگی معنوی بپردازد.
روایتهای این آیین میگویند که نانک پس از ناپدید شدن در جنگل، در رؤیایی الهی با خدا دیدار کرد. خداوند به او مأموریت داد تا نام خدا را تکرار کند و دیگران را نیز به این کار دعوت نماید. پس از بازگشت، نانک اموال خود را بخشید و اعلام کرد: «نه هندو وجود دارد، نه مسلمان»، که این سخن موجب حیرت مردم شد.
سفرهای تبلیغی
نانک همراه مردانا، خدمتکار مسلمان، سفرهای گستردهای را آغاز کرد. او لباسهایی با نمادهای هندو و مسلمان میپوشید تا وحدت ادیان را نشان دهد. این سفرها شامل شمال هند، جنوب هند، جزیره سیلان، کشمیر، مکه، مدینه و بغداد بود. در بغداد، نانک خود را پیامآور الهی معرفی کرد و گفت: «من آمدهام تا مردم را به راه رستگاری هدایت کنم. تنها یک خدا وجود دارد که در همه جا حاضر است.»
نانک با رد ریاضتهای سختگیرانه هندویی و تفسیر نو از اسلام، توانست افراد برجستهای از هر دو دین و آیین را جذب کند. روایتها همچنین از معجزاتی چون زنده کردن انسان و حیوان، بارور کردن درختان خشک، و جاری ساختن آب از زمین خشک سخن میگویند.
پایان زندگی گورو نانک
در واپسین روزهای زندگی، نانک «آنگاد» را بهعنوان جانشین خود برگزید، چرا که پسرانش از او اطاعت نکرده بودند. هنگام مرگ، اختلافی میان مسلمانان و هندوها درباره نحوه تدفین او شکل گرفت. نانک پیشنهاد داد که هر گروه گلهایی در کنار او بگذارد و هر کدام که گلشان تا صبح تازه بماند، بدن او را در اختیار گیرد. صبح روز بعد، هیچ جسدی یافت نشد و گلها همچنان تازه بودند.
در محل وفات او در کنار رودخانه راوی، مسلمانان مقبرهای و سیکها معبدی ساختند که هر دو در اثر جریان آب از بین رفتند. این پایان شگفتانگیز، نمادی از وحدت و رازآلودگی در زندگی گورو نانک باقی مانده است.
جایگاه گورو نانک و متون مقدس در آیین سیک
گورو نانک، بنیانگذار آیین سیک، نزد پیروانش جایگاهی فراتر از یک آموزگار دارد. لقب «گورو» به معنای راهنمای معنوی، رایجترین عنوانی است که برای او بهکار میرود، اما القاب دیگری چون «بابا نانک»، «پادشاه» و «پدر» نیز در میان مردم رواج دارد. در طول قرون، بسیاری از پیروان او را تجسمی از حقیقت الهی دانسته و به دیده نیایش به او نگریستهاند. باور عمومی بر آن است که سخنان نانک از الهام الهی سرچشمه گرفتهاند و همچنان در دل پیروانش زندهاند.
متون مقدس آیین سیک
کتاب مقدس آیین سیک «گرانت صاحب» نام دارد که به معنای «کتاب خدا» است. واژه «گرانت» از ریشه سانسکریت گرفته شده و به معنای کتابی بزرگ و برتر است. نخستین نسخه این کتاب با عنوان «آدی گرانت» در سال ۱۶۰۴ میلادی توسط گوروی پنجم گردآوری شد و بعدها اشعار کوتاهی از گوروی نهم و دهم نیز به آن افزوده شد. نسخهای دیگر به نام «داسام گرانت» که توسط گوروی دهم تدوین شد، نزد بسیاری از سیکها اعتبار مشابهی دارد.
آدی گرانت مجموعهای از اشعار معنوی است که توسط ۳۷ شاعر و عارف، از جمله گوروهای سیک، سروده شدهاند. این اشعار به شش زبان مختلف از جمله پنجابی، فارسی، هندوی باستان، ماراتی و مولتانی نوشته شدهاند که نشان از تنوع فرهنگی و زبانی این آیین دارد. برخی محققان، این کتاب را یکی از پیچیدهترین متون معنوی جهان میدانند.
در معبد طلایی آمریتسار، گرانت صاحب با نهایت احترام نگهداری میشود. هر روز صبح آن را در پارچهای نفیس پیچیده و بر جایگاهی جواهرنشان قرار میدهند. نسخهای دیگر از این کتاب بهصورت شبانهروزی توسط خادمان معبد با صدای بلند خوانده میشود، و هرگاه یکی خسته شود، دیگری جای او را میگیرد.
آموزههای بنیادی
آیین سیک بر توحید عرفانی تأکید دارد. نخستین جملهای که گورو نانک پس از دریافت پیام الهی بر زبان آورد، چنین بود:
«تنها یک خدا وجود دارد؛ نام او حق است، خالق، بیهراس، بیدشمنی، فناناپذیر، زادهنشده، قائمبهذات، عظیم و بخشنده.»
این جمله در آغاز کتاب مقدس آمده و هر سیک مؤمن موظف است روز خود را با تکرار آن آغاز کند. گرانت صاحب تلاش دارد مفاهیم اسلام و هندوئیسم را در قالبی وحدتگرا گرد هم آورد. در آن، هم نامهای اسلامی چون «الله» و «خدا» آمده و هم نامهای هندویی مانند «برهما»، «راما» و «نارایان».
واژه «سیک» به معنای «شاگرد» است و پیروان این آیین خود را شاگردان حقیقت الهی میدانند.
جهانشناسی و رستگاری
در جهانبینی سیک، دنیا گذرا و خداوند جاودانه است. همه موجودات به فرمان خداوند پدید آمدهاند و در نهایت به سوی او بازمیگردند. راه نجات در این آیین، شناخت خدا، رسیدن به او و جذب شدن در ذات الهی است. این شناخت نه از طریق کلمات، بلکه با لطف الهی حاصل میشود.
گورو نانک ریاضتهای سختگیرانه را رد کرده و به «بهاکتی» یعنی ایمان، عشق و ارادت به خداوند بهعنوان راه رستگاری تأکید میکند. انسان ممکن است برای رسیدن به نجات، چندین بار در چرخه تولد و مرگ قرار گیرد. در کتاب مقدس، از بهشت و جهنم سخن رفته و به نجاتیافتگان وعده بهشتی به نام «ساچ قند» داده شده است.
عبادت و سازمان مذهبی در آیین سیک
عبادت در آیین سیک بر پایه تفکر، مراقبه و تکرار «نام حقیقی» خداوند استوار است. این شیوه، بدون قربانی، بتپرستی یا مناسک پیچیده، با عبادات اسلامی همخوانی دارد و در برخی موارد با آیین هندو نیز نقاط مشترک دارد، هرچند با برخی سنتهای هندویی در تضاد است.
در این آیین، وجود «گورو» یا آموزگار معنوی برای هدایت و نجات روح ضروری است. بدون راهنمایی گورو، هیچکس به حقیقت الهی نمیرسد. از دیگر ارکان مهم، «سنگت» یا اجتماع خالص پیروان است؛ انجمنی داوطلبانه که توسط گورو نانک بنیان نهاده شد و بعدها توسط گوروهای بعدی، بهویژه گورو دهم، جنبه تشریفاتی و مذهبی یافت.
تاریخچه گوروهای آیین سیک
1. گورو نانک (تا ۱۵۳۸)
بنیانگذار آیین سیک، پیش از مرگ، یکی از مریدان وفادارش به نام «لاهنیا» را به جانشینی برگزید و نام «آنگاد» را بر او نهاد.
2. گورو آنگاد (۱۵۳۸–۱۵۵۲)
در زمینه زبانشناسی و تدوین الفبای گورموکی نقش مهمی داشت و نخستین کسی بود که نانک را هممرتبه با خدا دانست.
3. گورو آمارداس (۱۵۷۴–۱۵۸۱)
معبد «هارماندیر» را در نزدیکی لاهور بنا نهاد که بعدها به «آمریتسار» شهرت یافت. او نظام جانشینی را بنیان گذاشت و پسرش را گورو بعدی معرفی کرد.
4. گورو آرجان (۱۵۸۱–۱۶۰۶)
گردآورنده کتاب مقدس «آدی گرانت» بود. او مالیات مذهبی را برقرار کرد و در نبرد با پادشاه دهلی کشته شد.
5. گورو هارگوویند (۱۶۰۶–۱۶۳۸)
نخستین گورویی بود که شمشیر را نماد رهبری قرار داد. او قلعهای ساخت و سیکها را به نیروی نظامی تبدیل کرد.
6. گورو هاررای (۱۶۳۸–۱۶۶۰)
در برابر مغولها و اورنگزیب جنگید، اما شکست خورد.
7. گورو هارکیشان (۱۶۶۰–۱۶۶۴)
جنگ با اورنگزیب را ادامه داد.
8. گورو تق بهادر (۱۶۶۴–۱۶۷۵)
دلیرانه با مسلمانان جنگید و آیین سیک را تا شمالشرق هند و سیلان گسترش داد.
9. گورو گوبیند سینگ (۱۶۷۵–۱۷۰۸)
آخرین گوروی انسانی، آیین سیک را به یک نظام دینی-نظامی تبدیل کرد. او نام «سینگ» (شیر) را برای همه پیروان برگزید و مراسم «عشاربانی» را برای پذیرش رسمی افراد به آیین سیک بنیان نهاد. در این مراسم، آب شیرین جوشاندهشده با شمشیر آهنی نوشیده و بر بدن پاشیده میشود تا فرد پاک گردد و در نبرد مصونیت یابد.
پس از مرگ او، سلطنت سیکها فروپاشید و جامعه به ایالتهای فئودالی تقسیم شد. با این حال، در سال ۱۷۶۵، کنگره ملی سیکها در آمریتسار سکههایی با شعار «دین، شمشیر و پیروزی بیپایان» ضرب کرد. این پیوند میان ایمان و قدرت نظامی تا سال ۱۸۴۹ ادامه داشت، تا آنکه پس از جنگ دوم سیکها، آخرین پادشاه مستقل، «مهاراجا دولیپ سینگ»، به بریتانیا تسلیم شد و جواهر «کوه نور» را به ملکه ویکتوریا تقدیم کرد.
فرقههای مختلف در آیین سیک
آیین سیک، با وجود وحدت در اصول بنیادین، در طول زمان به شاخهها و گرایشهای گوناگونی تقسیم شده است. دو جریان اصلی در میان پیروان این آیین وجود دارد:
- گروه پیرو گورو نانک: این دسته، آرامتر و معنویترند و بر آموزههای اولیه آیین سیک تأکید دارند.
- گروه خالصه (Khalsa): پیروان گورو گوبیند سینگ، گوروی دهم، که رویکردی فعال، پرانرژی و نظامیمآب دارند. آنها نمادهای ظاهری آیین را با شدت بیشتری رعایت میکنند.
پنج فرقه برجسته در آیین سیک:
- اوداسیها: زاهدان بیتفاوت نسبت به دنیا که زندگی را با بیاعتنایی به امور مادی سپری میکنند.
- سوترها: دراویش و گدایان خالص که زندگی ساده و ریاضتطلبانه دارند.
- سادهوها: پیروان راهی که تقدس را در جنون و سرسپردگی کامل میجویند.
- نیریمالها: مجردهایی که راه پاکی و تقدس بیعیب را دنبال میکنند.
- اکالیها: جنگجویان خالص که به «وجود ابدی» وفادارند و از ازدواج پرهیز میکنند.
در مجموع، بیش از ۲۰ فرقه در آیین سیک شناسایی شدهاند. برخی اختلافات میان آنها صرفاً در رنگ لباس یا نحوه پوشش است، در حالی که برخی دیگر درباره مشروعیت تراشیدن ریش یا کوتاه کردن مو اختلاف نظر دارند.
آیین جین (جانیسم):
آیین جین یکی از کهنترین آیینهای شبهقاره هند است که برخلاف بسیاری از ادیان، خدای خالق ندارد و بر ریاضت، عدم خشونت، و رهایی روح تأکید دارد. این آیین، قدیمیترین آیین سازمانیافته هند با بنیانگذار مشخص است و در کنار بودیسم، یکی از دو نهضت اصلاحی بزرگ در تاریخ هند بهشمار میرود. با این حال، برخلاف بودیسم، آیین جین هرگز در خارج از هند گسترش نیافت و امروزه بیشتر در مناطق غربی و جنوبی هند محدود شده است.
جایگاه فرهنگی و معماری
آیین جین در معماری و باستانشناسی هند نقش برجستهای دارد. بنای آجری «استوپا» در ماتورا، با کتیبهای متعلق به آغاز دوره میلادی، یکی از قدیمیترین آثار مذهبی هند است. معابد سنگی جینی در احمدآباد، الورا، اجمیر، کوه ابو و جنوب هند، از شاهکارهای معماری مذهبی این آیین محسوب میشوند.
زندگی مهاویرا، بنیانگذار آیین جین
مهاویرا، بیستوچهارمین و آخرین «تیرتنکارا» (رهبر معنوی)، در سال ۵۹۹ پیش از میلاد در شهر وسالی شمال هند به دنیا آمد. او فرزند دوم یکی از راجههای محلی بود و دوران کودکی و جوانیاش را در رفاه و شکوه در قصر گذراند. ازدواج کرد و صاحب دختری شد، اما پس از مرگ والدین، در ۳۰ سالگی تصمیم گرفت زندگی دنیوی را ترک کند.
ریاضت و نیروانا
مهاویرا ابتدا لباسهای خود را کنار گذاشت و داراییهایش را بخشید. پس از یک سال، حتی لباس نیز نپوشید و به ریاضت شدید روی آورد. او ۱۲ سال در سکوت، مراقبه و تحمل سختیها زندگی کرد. در سال سیزدهم، در حالتی از تفکر عمیق زیر آفتاب سوزان، به نیروانا یا رهایی کامل دست یافت.
تبلیغ و آموزش
پس از رسیدن به نیروانا، مهاویرا به تبلیغ آموزههای خود پرداخت. او از یک زاهد گوشهنشین به رهبر معنوی هزاران راهب تبدیل شد. روایتها از ملاقات او با چهار پادشاه و جذب حمایت آنها سخن میگویند. مهاویرا تا پایان عمر به وعظ و آموزش ادامه داد و پیروان بسیاری از میان هندوها جذب کرد.
جایگاه مهاویرا پس از مرگ
مهاویرا خود هیچگاه ادعای الوهیت نکرد و زندگیاش را بر پایه انکار نفس و آرامش درونی بنا نهاد. با این حال، پیروانش او را به عنوان موجودی معصوم و الهی تکریم میکنند. متون مقدس جینی، مهاویرا را دارای صفات خدایی معرفی کردهاند و در عمل، او بهصورت یک منجی پرستیده میشود.
اختلاف اصلی میان دو فرقه آیین جین-دیگامبارا و شوتامبارا-در نحوه نمایش مجسمههای مهاویراست: دیگامباراها مجسمهها را عریان نگه میدارند، در حالی که شوتامباراها آنها را با لباس میپوشانند. با وجود این تفاوتها، مهاویرا در میان پیروان آیین جین نماد رهایی، حقیقت و نجات بشریت است.
آیین جین: متون، جهانبینی و اصول اخلاقی
۱. متون مقدس
متون مقدس آیین جین با نام کلی «آگمهها» یا «سیدهانتا» شناخته میشوند. این مجموعه شامل دوازده بخش اصلی است که بخش دوازدهم آن مفقود شده است. هیچیک از این متون به دوران زندگی مهاویرا تعلق ندارند و حدود ۲۰۰ سال پس از مرگ او نگاشته شدهاند. اصالت این متون میان فرقههای مختلف جینی محل اختلاف است؛ برای مثال، فرقه استهانکوسی تنها ۳۳ متن را معتبر میداند.
زبان اصلی این متون، یکی از شاخههای زبان پراکریت بوده که در زمان مهاویرا در شمال و مرکز هند رایج بوده است. تفاسیر بعدی و بسیاری از متون آیینی به زبان سانسکریت نوشته شدهاند. امروزه برخی پیروان جینی در معابد، این متون را با آواز یا صدای بلند میخوانند، اما بیشتر افراد از محتوای آنها بیاطلاعاند.
جهانبینی جینی
آیین جین با رد وجود هرگونه هستی متعالی آغاز شد. مهاویرا پرستش خدایان و نیروهای ماورایی را بیفایده دانست و آنها را محکوم کرد. با این حال، آموزه کارما-قانون عمل و پاداش اخلاقی-در این آیین جایگاه مهمی دارد. کارما نیرویی غیرشخصی، دانا و اجتنابناپذیر است.
در آیین جین، ۲۴ «تیرتانکارا» یا راهیافتگان وجود دارند که به رهایی نهایی (موکشا) رسیدهاند. آخرین آنها مهاویراست. این موجودات الهینما، گرچه مورد پرستش قرار میگیرند، اما قادر به کمک مستقیم به دیگران نیستند؛ زیرا نجات در این آیین تنها از طریق تلاش فردی ممکن است.
اصول اخلاقی
پیروان آیین جین باید زاهد، فروتن، و غیرخشونتطلب باشند. آنها باید از خشم، فریب، حرص و وابستگی دوری کنند. فضیلت اصلی در این آیین «آهیمسا» یا پرهیز از آزار هر موجود زنده است. راهبان جینی حتی از کشتن کوچکترین حشرات نیز پرهیز میکنند و به همین دلیل بیشتر گیاهخوارند.
شدت این اصول اخلاقی باعث شده افراد جینی از مشاغلی که ممکن است به موجودات آسیب برسانند، مانند کشاورزی، دوری کنند. آنها بیشتر در تجارت، بانکداری یا حرفههای فنی فعالیت دارند.
پنج عهد بزرگ مهاویرا:
- پرهیز از کشتن
- پرهیز از دروغ
- پرهیز از دزدی
- پرهیز از لذتجویی جنسی
- پرهیز از وابستگی
مهاویرا معتقد بود که ریشه رنج انسان، اتصال روح پاک به جسم مادی است. برای رسیدن به موکشا، فرد باید جسم را تحت فشار قرار دهد تا روح از بند کارما و تعلقات آزاد شود.
فرقههای آیین جین
سه فرقه اصلی در آیین جین وجود دارد:
۱. اشوتامبارا (سفیدجامگان)
این فرقه مجسمههای تیرتانکارا را با لباس سفید میپوشاند و به زنان اجازه راهبهشدن میدهد.
۲. دیگامبارا (آسمانجامگان)
این گروه مجسمهها را عریان نگه میدارد و معتقد است زنان نمیتوانند به موکشا برسند مگر اینکه در تولد بعدی مرد شوند.
۳. استهانکوسی
فرقهای اصلاحطلب و غیر بتپرست که در قرن پانزدهم میلادی توسط یکی از مصلحان اشوتامبارا تأسیس شد.
تاریخچه مختصر آیین جین و تفاوت آن با هندوئیسم
سیر تاریخی آیین جین
آیین جین بیش از ۲۵۰۰ سال قدمت دارد و در دورههایی از تاریخ هند، نقش فرهنگی و سیاسی مهمی ایفا کرده است. پیروان آن آثار ادبی و معماری برجستهای خلق کردهاند. در ادامه، برخی نقاط عطف تاریخی این آیین آمده است:
- ۵۱۳ ق.م: ۱۴ سال پس از مرگ مهاویرا، نخستین اختلاف میان پیروان او پدید آمد.
- ۴۰۰ ق.م: نخستین مجسمه مهاویرا برای عبادت در معابد نصب شد.
- ۳۰۰ ق.م: اختلافات فرقهای در شورای پانتا حلوفصل شد.
- ۲۵۰ ق.م: آشوکا، پادشاه بودایی، پنج غار به پیروان جین اهدا کرد.
- ۲۳۲ ق.م: نوه آشوکا، سامپرالی، به ساخت معابد جینی پرداخت.
- ۱۰۰–۲۰۰ میلادی: ادبیات جینی به زبانهای تامیلی و گجراتی گسترش یافت.
- ۵۱۴ میلادی: قانون شریعت جینی در شورای والابهی تدوین شد.
- ۶۴۰ میلادی: زائر چینی، هیانتسانگ، معابد جینی را در جنوب هند مشاهده کرد.
- ۶۵۰ میلادی: پادشاه هندو، کونا، ۸۰۰۰ جینی را قتلعام کرد.
- ۷۰۰–۸۰۰ میلادی: آثار ادبی تامیلی با ریشه جینی منتشر شد، از جمله کتاب کورال اثر تروالووار.
- ۸۱۵–۸۸۰ میلادی: در دوران سلطنت اموگاورشا، آیین جین در شمال هند شکوفا شد.
- ۱۱۲۵–۱۱۵۹ میلادی: هماچندرا، دانشمند جینی، پادشاه گجرات را به آیین جین جذب کرد.
- ۱۱۷۴–۱۱۷۶ میلادی: پادشاه آجایادوا، جینیها را شکنجه و معابدشان را ویران کرد.
- ۱۲۹۷–۱۲۹۸ میلادی: علاءالدین، فاتح مسلمان، آسیبهای جدی به جینیها وارد کرد.
- ۱۵۴۲–۱۶۰۵ میلادی: اکبر شاه، امپراتور گورکانی هند ، به آیین جین احترام گذاشت، مالیاتها را لغو کرد و کشتن حیوانات را در نیمه سال ممنوع ساخت.
تفاوتهای آیین جین با هندوئیسم
آیین جین با وجود پذیرش مفاهیم کارما و تناسخ، در بسیاری از اصول با هندوئیسم مخالفت دارد:
- رد خدایان: مهاویرا وجود هرگونه خدای متعالی یا خدایان متعدد را رد کرد و پرستش آنها را بیفایده دانست.
- فلسفه دوآلیستی: مهاویرا به جای روح جهانی، بر وجود روح فردی مستقل تأکید کرد.
- مخالفت با قربانی حیوانات: آیین جین قربانی حیوانات را که در آیین هندو رایج بود، محکوم کرد و به جای آن، قربانی نفس و مهربانی با موجودات زنده را توصیه نمود.
- رد نظام طبقاتی: مهاویرا نظام کاست را محکوم کرد و بر برابری انسانها تأکید داشت.
- نجات فردی: برخلاف هندوئیسم که نجات را از طریق مناسک و واسطههای مذهبی میدانست، مهاویرا بر نجات از طریق تلاش فردی تأکید کرد.
- زبان آموزش: مهاویرا به زبان پراکریت، زبان رایج مردم، تعلیم میداد و متون مقدس جینی نیز به همین زبان نوشته شدند، نه سانسکریت.
فهرست منابع بخش اول
- MEHTA, R. N., SIKH IMAGE, NEW DELHI.
- LONGHRUST, A. H. THE DEVELOPMENT OF EARLY SIKHISM. JUNRAL OF THE ROYAL ASIATIC SOCIETY, BOMBY, 1917.
LITVINSKY, B. A. OUTLINE HISTORY OF SIKHISM IN SOUTH ASIA, BOMBY, NAUKA PUBLISHING HOUSE, 1978.
JUSHI, S. B. THE ELEMENTS OF SIKH FAITH, THE TIME OF INDIA ANNUAL, 1987.
WWW. SIKHFAITH.COM
فهرست منابع بخش دوم
- HUNTINGTON, JOHN, HAIN SHASHIKANT, JAIN ANTIQUARY, ARAH (BIHAT)
- MUKERJI, S. C., A NEW LIGHT ON JAINISM, INDIA HISTORICAL QUARTERLY, CALCUTTA.
- PANDIT M. P. MEHAVIRA AND HIS LIFE JOURNAL OF INDIAN SOCITY, BOMBY, 1988.
PILLAL SOMA SUNDRAM, J. M. THE CULT OF JAINISM PROCEEDING OF THE ORIERITAL CONFERENCE, 1981.
WWW. INDIAINFOONLICE.COM/JAINISM
نظر شما